عکس/ عاشقانه های آقای بازیگر ایرانی و همسر 43 سال کوچکترش قبل طلاق

رضا رویگری و همسرش علی رغم ۴۳ سال اختلاف سنی که داشتند اوایل این ازدواج زندگی بسیار عاشقانه ای را تجربه کردند.
به گزارش جعبه؛ رضا رویگری که به دلیل بیماری کمی از فعالیت بدنیشان کاسته شده، چند سال پیش با خانم تارا کریمی اهل شیراز ازدواج کرد که تا آن موقع هنوز ۳۰ساله هم نشده بود.
حال بخشی از مصاحبه این دو نفر در مورد ازدواجشان را اینجا مرور میکنیم.
خانم کریمی، شما آقای رویگری را چطور شناختید؟
تارا: من اصلا ایشان را به عنوان بازیگر نمیشناختم و هیچ کاری از ایشان ندیده بودم. راستش در افتتاحیه برنامهای در شیراز از آقای رویگری به عنوان مهمان برنامه دعوت شده بود، دوست من هم مسوولیت میزبانی ایشان را عهدهدار بود.
وقتی به اتفاق دوستم برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفتیم اولین بار ایشان را دیدم و طی چند روزی که آنجا بودند با هم آشنا شدیم. حتی فکرش را هم نمیکردم روزی با او ازدواج میکنم.
بله واقعا ایشان را نمیشناختم و اتفاقا اولین فیلمی که پیشنهاد دادند ببینم «بوتیک» بود و زمانی که آن را دیدم یک جورهایی واقعا ترسیدم؛ تا جایی که تا مدتی تلفنهایش را جواب نمیدادم. این حس به من دست داده بود که نکند آن شخصیت داخل فیلم را داشته باشند.
تا اینکه یک هفته گذشت و پیامک دادند: «مشکلی پیش آمده؟» من هم پرسیدم: شخصیت شما همانطوری است؟ . . . او هم توضیح داد که آن فقط نقش است و با خود واقعی من فرق میکند.
بعد پیشنهاد دادند بروم فیلم «اجارهنشین ها» را ببینم که خیلی از آن کار خوشم آمد. بعد از آن «مختارنامه» را دیدم و بعد هم «ملکوت».
یعنی زمان پخش مختارنامه ایشان را نمیشناختید؟
تارا: من اصلا آن زمان در ایران نبودم. ما هفتم فروردین ۹۲ با هم ازدواج کردیم.
به جز خوشتیپی آقای رویگری چه چیزی در ایشان شما را جذب کرد که ازدواج کردید؟
تارا: دقیقا اولین چیزی که بعد از دیدنشان گفتم این بود که شما چقدر خوشتیپ هستید! . . . اما جدای تمام این مسائل بسیار قلب مهربانی دارند. درست برخلاف نقشهایش که مردی خبیث است، او بسیار مهربان است و قلب پاکی دارد؛ ضمن اینکه بسیار راستگوست. اولین چیزی که به عنوان شرط ازدواج مطرح کردم این بود که هرگز به هم دروغ نگوییم.
رضا: البته این راستگویی هم بلایی شده برایم. هرچه میگویم ممکن است دردسر بشود.
تارا: این روحیهاش را هم دوست دارم؛ یعنی در هر لحظه چیزی برای خنداندن من میگوید. روحیه بشاش و خوبی دارد. به قول معروف خیلی دوستداشتنی است.
شما چطور جناب رویگری؟
رضا: نمیدانم دقیقا چرا و از چه چیز تارا خوشم آمد فقط میدانم وقتی او را دیدم به دلم نشست. همین که دختری چندین سال ایران نباشد اما آنقدر نجیب و صادق باشد خیلی مهم و با ارزش بود.
آن زمان تنها بودم. حس کردم احساسی بین ما وجود دارد و همین احساس کار دستمان داد. با یک ساک رفتم و با ۱۵ چمدان برگشتم. تارا طینت بسیار خوبی دارد.