عکسی از زیر آوارهای دیشب تهران که گریه همه را درآورد
از میان عکسهایی که از آوارهای پس از حمله اسرائیل به تهران منتشر شد، یکی از عکسها چندین کتاب مانده زیر آوارها را نشان میدهد که یکی از آنها که جلدشان در آن میان از همه پیداتر است، رمان «زمین سوخته» احمد محمود است که دست بر قضا رمانی در ستایش زندگی و علیه جنگ است؛ داستانی درباره تحمیل جنگ به مردمانی که در حال گذران زندگی روزمرهاند و ناگهان با بمباران مواجه و آواره میشوند.
به گزارش بلاگ جعیه؛ احمد محمود رمان «زمین سوخته» را در سال ۱۳۶۱ منتشر کرد. این رمان از نخستین آثار ادبی در واکنش به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که نویسندهاش در آن به تجربه خود از حضور در شهری تحت هجوم پرداخته است. محمود درباره ماجرای نوشتن این رمان گفته است: «وقتی خبر کشتهشدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریباً نزدیک جبهه بودم.
وقتی برگشتم، واقعاً دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل میکنم. اما مردم چه آراماند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم میخواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم کرد که زمین سوخته را بنویسم». داستان با یک بحران آغاز میشود، خبر حمله دشمن، در شهر پخش شده و راوی در حین عبور از سطح شهر، بحث و گفتوگوهای مردم را میشنود که از غافلگیری جنگ و مصیبت آن میگویند.
«زمین سوخته»، نوعی وقایعنگاری از روزهای نخستین جنگ است و در آن خرابکاریهای ستون پنجم، شعارها و بیانیههای رادیو، بهشکلی گزارشی روایت میشود. در بخشی از داستان که به سبک رئالیسم اجتماعی نوشته شده است، محمود از جلوههای حماسی، رشادتهای مردمی، خشونت جنگ، رنج آوارگی و سایه مرگ و خشونت جنگ مینویسد. راوی، «خالد»، که برادرش را در روزهای نخست جنگ از دست داده است، تصویر تلخ جنگ، نابودی شهر و در نهایت ویرانی کشور را تصویر میکند. در آخر داستان، خالد با موشکباران محلهشان مواجه میشود و مرگِ اهالی محل که پایانبندی تلخ داستان است. محمود در «زمین سوخته» صداهای متنوع مردم در شرایط جنگی را ثبت و ضبط کرده و گزارشی مستندداستانی از بمبارانهای شهری ارائه میدهد. اهمیت داستان محمود زاویه دید او است که جنگ را از نگاه مردم عادی و آنچه در این اوضاع بر سرشان میآید، روایت میکند. رمان «زمین سوخته» ماحصلِ مشاهدات نزدیک احمد محمود از سه ماه اول جنگ در خوزستان است و احمد محمود در آن مردمی را تصویر میکند که جنگ و حمله ناگهانی به سرزمینشان، آنان را غافلگیر کرده است.
حضور خشونتبار و بیرحم جنگ در متنِ زندگی روزمره مردم نمای کلی رمان محمود است؛ مردمی که در سوگ و از دست دادن و خطر آوار به سر میبرند و از خانه و کاشانهشان آواره شدهاند. اساس رمان «زمین سوخته» همدردی با مردم زیر بمباران و در خطر آوارگی و مرگ و فقدان است و ایده نوشتهشدن آن با سوگ و فقدان برادرش شکل میگیرد. «زمین سوخته» رمانی پر درد و رنج است که از رنج جمعیِ مردمانی زیر آتش جنگ پرده برمیدارد، مردمی بیدفاع که ناگزیر به مقاومت شدهاند. این رمان در حالی نوشته شد که جنگ هنوز ادامه داشت و به همین دلیل، حس اضطراب و ناامنی ناشی از جنگ بهخوبی در آن بازتاب یافته است. «زمین سوخته» بهعنوان یک رمان رئالیستی بازتاب واقعیتِ جنگ ایران و عراق است که شرح حالی از مردم درگیر جنگ به دست میدهد و بیراه نیست که در حکم شاهدی از خشونت ضدانسانیِ جنگ، اینک از زیر آوار برخاسته است.