انتشار ردهبندی ۷ فصل سریال «پایتخت»؛ فصل هفتم چه رتبهای گرفت؟

محسن تنابنده، خشایار الوند و سیروس مقدم و سایر عوامل سریال «پایتخت»، احتمالاً وقتی چهارده سال پیش این سریال را ساختند و در نوروز 1390 از شبکه یک سیما روانه خانههای مردم کردند، استقبال فراوان و میتوان گفت بیسابقه مخاطبان را پیشبینی نمیکردند.
به گزارش بلاگ جعبه، اگر میدانستند سریال طنزشان تبدیل به یک فرنچایز طولانی موفق میشود، احتمالاً عنوان دیگری برایش انتخاب میکردند. یا از همان ابتدا مکان سریال را به جای یک علی آباد خیالی که اصلیاش در استان گلستان است، همان مکان اصلی فیلمبرداری یعنی شیرگاه اعلام میکردند. (این در فصلهای بعدی اصلاح شد.) «پایتخت» آنطور که از ویژگیهایش پیداست، قرار بود یک سریال تکفصلی باشد. ردهبندی سریال «پایتخت» را در این مطلب بخوانید.
عنوان سریال «پایتخت» است، چون داستان فصل اول در تهران میگذرد و به پایان میرسد. تعدد شخصیتهای فرعی و بازیگران مهمان نامآشنای بهویژه تلویزیونی و دو مورد سینماییاش هم نشان میدهد که سازندگان اثر برای جذب مخاطب، به شخصیتهای اصلی که به لهجه مازندرانی (نقش گویش کمتر است و بعضاً نادرست) حرف میزنند، یکی از مهجورترین و سختترین لهجهها و گویشهای ایرانی، اکتفا نکردند.
به جز علیرضا خمسه و کمی هم ریما رامینفر که در زمان ساخت «پایتخت» بازیگران شناختهشدهای بودند، محسن تنابنده و احمد مهرانفر هنوز به شهرت گسترده عمومی نرسیده بودند. دستکم مخاطبان تلویزیون هنوز آنها را نمیشناختند. اینها را بگذارید کنار قصهای که هم شخصیتهای شهرستانیاش به لهجهای غیرتهرانی (یا فارسی) حرف میزنند (لهجهای که پیش از این عمدتاً اگر هم برای طنز از آن استفاده میشد، بیشتر مایه تمسخر بود. آدمی یاد شعر «الا تهرانیای…» شهریار میافتد.) و هم قصه قرار است به سیاق «آقای هالو» و تمام قصههای حول محول شهرستانی ساده در شهر بزرگ، در نکوهش فرهنگ شیادی و بیرحم حاکم بر پایتخت، داد سخن دهد. جذب مخاطب روی کاغذ کار سختی بود.
اما گروه سازنده سریال «پایتخت» در دورهای که تلویزیون بخش زیادی از مخاطبان خود را از دست داده بود (و همچنان هم از دست داده)، توانست در شمار مخاطب، رکورددار شود و سریال «پایتخت» به یکی از محبوبترین سریالهای ایرانی تمام دوران تبدیل شد. محبوبیتی که منجر به ساخت فصلهای بعدی و موفقیتهای بیشتر برای این مجموعه و عوامل سازندهاش شد و حتی «پایتخت» را به یک پدیده فرهنگی زیر ذرهبین از طرف مردم و مسئولان تبدیل کرد. شاید بتوان عنوان اولین فرنچایز تلویزیونی ایرانی را هم به «پایتخت» داد. خانواده نقی معمولی، زوج تنابنده و مهرانفر، حضور مؤثر علیرضا خمسه، شخصیتپردازیهای خوب و شخصیتهای دوستداشتنی، بازیهای خوب مجموعه بازیگران، قصه پرکشش، طرح مسائل فرهنگی اجتماعی مهم و نیازمند توجه و استفاده درست از پتانسیل فرهنگ و گویش مازندرانی در خلق طنز باعث شد سریال «پایتخت» احتمالاً دور از انتظار عوامل سازندهاش، به موفقیتی یکشبه تبدیل شود و امروز قدمتی چهارده ساله پیدا کند.
بیانصافی است اگر به این نکته مهم اشاره نشود که واکنش مازندرانیها به این سریال و استقبالِ به طرز عجیبی زیادشان از قصه خانواده معمولی با تمام شوخیها و اشتباهات در ادای لهجه و گویش مازندرانی، به ادامه این سریال کمک کرد. شاید هر قومیت دیگری بود، به دلیل تلقی توهین، با اعتراضش جلو پخش سریال را میگرفت. اما مازندرانیها ظاهراً ظرفیت بالایی در پذیرش شوخی و کمدی هرچند با خودشان و فرهنگشان دارند و بر اساس گفتهها و شنیدهها، از مخاطبان جدی سریال هستند. کسانی هم که شخصیتها، رفتار و گفتار و کردارشان را توهین به قومیت مازندارنی تلقی کردند، همچون سایر قومیتهای حساس و متعصبتر ایرانی، اقدامی جدی در راستای جلوگیری از پخش یا ساخت سریال نکردند. این با اعتراض و واکنش تند مخالفان «پایتخت» مواجه شد اما ظاهراً مردم مازندران یا وقعی به کل ماجرا نمینهند یا تعریف کمدی را میدانند. این بحث البته مجال دیگری را میطلبد.
«پایتخت» امروز بعد از ساخت هفت فصل هنوز سریال محبوبی است؛ با وجود تمام انتقاداتی که بهخصوص از فصل پنجم به سریال وارد شده و میشود. فصل پنجم به خاطر حضور سازمان سینمایی اوج و تغییر مسیر غیر قابل توجیه خط داستانی و شخصیتها با اعتراض و انتقاد مخاطبان مواجه شد. فصل ششم به خاطر کرونا تلف شد و فصل هفت که پخشاش در نوروز 1404 آغاز شد، بیشترین میزان انتقاد را از میان فصلهای «پایتخت» دریافت کرده است. از سال 1390 تا 1404، همگام با تمام تغییرات فاحش جامعه در تمام حوزهها، شخصیتهای سریال «پایتخت» هم تغییراتی زیادی کردهاند و فرسنگها از همه نظر با شخصیتهای ساده و معصومی که سال 1390 به ما معرفی شدند، فاصله گرفتهاند. مکان اصلی قصه و سریال از فصل دوم به مازندارن منتقل شد. چند شخصیت دیگر به شخصیتهای اصلی سریال اضافه شدند. خشایار الوند در این سالها از دنیا رفت و رفتنش ضربه بزرگی به «پایتخت» و پایتختیها زد.
سریال از فصل سوم حامیان مالی قدرتمندی پیدا کرد و حضور تبلیغات در سریال به شکل اغراقشدهای پررنگ شد. از فصل چهارم، تم سیاسی پیدا کرد که با واکنش منفی مخاطبان مواجه شد. اما در عوض تیم فنی سریال بسیار پیشرفت کرد و به دستاوردهایی در سریالسازی رسید که در فصل هفتم همچنان شاهد آن هستیم. بهرام افشاری از بازیگر مهمان در فصل دوم در نقش برادر معتاد بهبود با نقش بهتاش فریبا، پسر بهبود و فهیمه به یکی از شخصیتها و بازیگران اصلی سریال تبدیل شد. کرونا آمد و حتی به «پایتخت» هم راه پیدا کرد. بهبود چند بار مرد و زنده شد تا بالاخره مهران احمدی از حضور در سریال ابراز پشیمانی کرد. سارا و نیکا از سریال حذف شدند و بازیگران جدیدی در فصل هفتم جایشان را گرفتند. خانواده معمولی بعد از تهران و جنوب و چین و ترکیه، در فصل هفتم سر از تاجیکستان درآوردند و «پایتخت» در کنار طرح مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دوسویه، باز هم قدمی در راستای بهبود روابط فرهنگی سیاسی با کشورهای دوست و گاه همسایه برداشت. به بهانه پخش فصل هفتم سریال در نوروز 1404، ردهبندی سریال «پایتخت» را که اینجا بر اساس میزان موفقیت در ساخت یک سریال کمدی انجام گرفته است، در این مطلب بخوانید، مجموعهای که علیرغم فرازونشیبهایش، بیتردید یکی از تاثیرگذارترین و بهترین سریالهای ایرانی تاریخ است.
منبع: دیجیکالا